جدول جو
جدول جو

معنی آفتاب گردان - جستجوی لغت در جدول جو

آفتاب گردان
آنچه برای جلوگیری از تابش آفتاب به بدن به کار ببرند مانند سایه بان و چتر،
تکۀ چرم یا پارچۀ ضخیم که آن را مانند لبۀ کلاه درست می کنند و در تابستان بالای پیشانی می بندند که آفتاب به چهره نتابد، لبۀ کلاه
گیاهی با برگ های درشت و ساقۀ بلند و گل های سبدی زرد رنگ که میان آن ها تخم هایی شبیه تخم هندوانه قرار دارد و آن ها را تف می دهند و مغز آن را می خورند، روغن آن را نیز می گیرند و در پختن شیرینی و بعضی خوراک ها به کار می برند، گل آن همواره رو به آفتاب می گردد، آفتابگردان، آفتاب گردش، روز گردان، روز گردک، آفتاب گردک، روز گرد
تصویری از آفتاب گردان
تصویر آفتاب گردان
فرهنگ فارسی عمید
آفتاب گردان(گَ)
سایبان. چتر، لبه ای جدا که بر مقدم کلاه پیوستندی در سفرها تا آفتاب بر روی کمتر تابد، گلی که ساق آن بستبری دو ابهام و درازای آن ببالای آدمی و بیشتر رسد با برگهای بزرگ و مزغّب و گلی زرد و پهن و بزرگ چون صحنی خرد، وتخم آن را چون تخمه هندوانه سمچکی در گیلان تفت داده و مغز آن را خورند. تنوم. دوارالشمس، آفتاب پرست. حربا. روزگردک. (محمود بن عمر). بوقلمون
لغت نامه دهخدا
آفتاب گردان((گَ))
سایبان، چتر، پارچه ضخیم یا لبه کلاه که جلو تابش آفتاب بر چهره را می گیرد، گیاهی از تیره مرکبان که تخم آن را تف داده یا روغن گیرند
تصویری از آفتاب گردان
تصویر آفتاب گردان
فرهنگ فارسی معین
آفتاب گردان
چتر، سایبان، آفتاب پرست، آفتاب گردک
فرهنگ واژه مترادف متضاد
آفتاب گردان
توضیح در باب اینکه گل مورد نظر این سیرین آفتابگردان باشد چندان مطمئن نیستیم اما دلیل اینکه همیشه گلها و میوه هایزرد را به بیماریتعبیر کرده است، احتمال میدهیم این مورد نیز که به، اردکون، آمده است، همان گل آفتابگردان باشد که به همان تعبیر در موقع خواب دیدن رنج و بیماریاست 1ـ دیدن دسته گل آفتاب گردان در خواب، نشانه اندوه است. 2ـ اگر خواب ببینید در مزرعه ایاز گلهایآفتابگردان راه میروید و آفتاب میتابد و پرندگان آواز میخوانند، نشانه آن است که شادمانیو سلامت دست در دست هم میدهند تا شما را سعادتمند کنند. 3ـ اگر گلهایآفتاب گردان را در فصلیببینید که این گلها در آن فصل رشد نمیکنند، علامت آن است که شر و بدیگریبان شما را میگیرد. محمد بن سیرین
فرهنگ جامع تعبیر خواب

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آفتاب گردش
تصویر آفتاب گردش
آفتاب گردان، گیاهی با برگ های درشت و ساقۀ بلند و گل های سبدی زرد رنگ که میان آن ها تخم هایی شبیه تخم هندوانه قرار دارد و آن ها را تف می دهند و مغز آن را می خورند، روغن آن را نیز می گیرند و در پختن شیرینی و بعضی خوراک ها به کار می برند، گل آن همواره رو به آفتاب می گردد، آفتاب گردک، آفتابگردان، روز گردان، روز گردک، روز گرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آفتاب گردک
تصویر آفتاب گردک
آفتاب پرست
آفتاب گردان، گیاهی با برگ های درشت و ساقۀ بلند و گل های سبدی زرد رنگ که میان آن ها تخم هایی شبیه تخم هندوانه قرار دارد و آن ها را تف می دهند و مغز آن را می خورند، روغن آن را نیز می گیرند و در پختن شیرینی و بعضی خوراک ها به کار می برند، گل آن همواره رو به آفتاب می گردد، آفتاب گردش، آفتاب گردک، آفتابگردان، روز گردان، روز گرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آفتابگردان
تصویر آفتابگردان
آنچه برای جلوگیری از تابش آفتاب به بدن به کار ببرند مانند سایه بان و چتر،
تکۀ چرم یا پارچۀ ضخیم که آن را مانند لبۀ کلاه درست می کنند و در تابستان بالای پیشانی می بندند که آفتاب به چهره نتابد، لبۀ کلاه
گیاهی با برگ های درشت و ساقۀ بلند و گل های سبدی زرد رنگ که میان آن ها تخم هایی شبیه تخم هندوانه قرار دارد و آن ها را تف می دهند و مغز آن را می خورند، روغن آن را نیز می گیرند و در پختن شیرینی و بعضی خوراک ها به کار می برند، گل آن همواره رو به آفتاب می گردد، آفتاب گردان، آفتاب گردش، روز گردان، روز گردک، آفتاب گردک، روز گرد
فرهنگ فارسی عمید
(بَ / بِ گُ)
آفتابه و لگنی کوچک که گاه خفتن دارند میختن شب را یا بیماران و پیران را
لغت نامه دهخدا
(گَ دِ)
حرباء
لغت نامه دهخدا
(گَ دَ)
حرباء. آفتاب پرست. بوقلمون، گل آفتاب پرست، خبازی. پنیرک
لغت نامه دهخدا
(گُ لِ گَ)
رجوع به گل ازرق و آفتاب پرست و آذریون شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از آفتاب گردش
تصویر آفتاب گردش
حربا آفتاب گردان آفتاب گردک آفتاب پرست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آفتابگردان
تصویر آفتابگردان
سایبان، چتر
فرهنگ لغت هوشیار
حربا بوقلمون آفتاب پرست آفتاب گردان آفتاب گردش، آفتاب پزست، آذریون آفتاب پرست، پنیرک خبازی آفتاب پرست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسیاب گردان
تصویر آسیاب گردان
((گَ))
کنایه از گرداننده اصلی کارها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آفتاب گردک
تصویر آفتاب گردک
((گَ دَ))
جانوری است شبیه به مارمولک، از رده خزندگان با زبانی دراز که از آن برای شکار حشرات استفاده می کند، آفتاب پرست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آفتاب گردش
تصویر آفتاب گردش
((گَ دِ))
جانوری است شبیه به مارمولک، از رده خزندگان با زبانی دراز که از آن برای شکار حشرات استفاده می کند، آفتاب پرست
فرهنگ فارسی معین
آفتابگردان از تیره ی کاسنی
فرهنگ گویش مازندرانی